به گزارش دفتر ارتباطات مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، حجت الاسلام و المسلمین دکتر بهرام دلیر در کارگروه «الگوی سیاسی حکمت متعالیه» به ارائه «وجوه سیاسی در اسماء حسنی» پرداختند.

او بر پنج پایه بحث خود را شروع کرد: 1- نظام هستی، نظام احسن است یعنی از این بهتر امکان خلق وجود نداشت. 2- مدیریت جهان هستی با خداوند است که اسما و صفاتی دارد و اراده پروردگار به هر چه تعلق بگیرد به زیبایی تحقق می‌یابد هم در مقام احداث و هم در مقام استمرار. 3- بهره‌وری از اسمای حسنی برای بندگان ممکن است. اسمای حسنی مجسم، اول شخص عالم حضرت رسول است و سپس حضرت امیر و فرزندان پاک‌شان. روایت داریم که خود را به اخلاق الهی متخلق کنید. 4- اسمای حسنی، توقیفی هستند یعنی نمی­توان آنها را کم و زیاد نمود. فقط آنهایی را که در قرآن و روایات آمده به رسمیت می‌شناسیم. 5- در روایات آمده اسمای حسنی را احصا کنید. برخی معتقدند منظور گردآوری اسما است، اما برخی معتقدند منظور شبیه شدن به اسما است که این امر مراتبی سه گانه دارد: تعلق، تحقق و تخلق.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی افزود: این نیاز دارد که ما در نظام آموزشی، در حج، در مناسک مذهبی، در سبک زندگی، در تربیت فرزندان، اهتمام به اجرای اسمای حسنی داشته باشیم. الگوی پیشرفت و تمدن‌سازی ما نیز باید تجلی اسمای حسنی باشد.

در ادامه اعضای اندیشکده سیاست به نقد و بررسی بحث پرداختند که نکات ذیل مطرح شد: 1- ما در اندیشکده چگونه باید از این مطلب در فرایند الگوسازی استفاده کنیم. 2- کارگزاران نظام چگونه باید از این بحث استفاده کنند. 3- اگر انسانی بخواهد متعلق و متحقق و متخلق به اسما شود آیا خودبخود می‌شود یا باید برنامه‌هایی طراحی نمود. 4- اگر افراد تجلی اسما هستند، علل کژتابی‌ها در جامعه چیست. 5- دیدگاه بحث این بود که پیامبر و حضرت امیر تجسم اسما هستند پس در زمان غیبت ولی فقیه و سایر حاکمان باید تا جایی که مقدور است متخلق به اسما باشند؛ یعنی نهایتاً تجلی اسما در افراد است نه نهادها. ولی اگر بخواهیم از اسما در نظام‌سازی استفاده کنیم این مقدمات کافی نیست و لازم است مقدمات دیگری هم بیاید. 6- رابطه اسما با فطرت چیست؟ آیا فطرت همان ودیعه اسما در انسان است که باید بارور شود. 7- آیا اسما منظومه دارند؟ آیا در این منظومه مراتب وجود دارد؟ 8- باید ببینیم در نحوه تطبیق و تجلی اسما در حوزه عمل (فرهنگ، سیاست، اجتماع ...) چه موانعی داریم و چه راهکارهایی. 9- شأن اجتماعی اسما چیست؟ 10- آن اسمائی که در جهت توسعه، تعادل و تعالی بیشتر به کار می­آیند کدام هستند.

در پاسخ به این نقدها و نظرها دکتر دلیر نکاتی را گفتند: الف- عرفان مساوی انزوا نیست، بلکه ما به عرفان و متخصصین آن مراجعه نمی‌کنیم تا از بحث اسما بهره بگیریم. اگر رویکرد ما اسمایی بشود این بحث در حوزه فردی باقی نمی‌ماند. ب- مثال‌ها و مصادیق فراوانی می‌توان آورد که بی آن که بدانیم تجلی یکی از اسمای الهی است؛ مثلاً افراد اطلاعاتی تجلی اسم حفیظ [یا ستار] هستند یا تمام نظریه‌های حوزه‌های دانش را می‌توان ذیل اسم علیم مطالعه کرد. پ- به رابطه اسما و فطرت در آیه پیمان ازلی (اعراف، 172) اشاره شده، جواب بله، فقط به ذات حق تعالی نبود به اسما هم بود. لذا انسان‌ها فطرتاً همه موحد و معتقد به اسما هستند. ت- اسما هم منظومه دارند، هم مراتب و هم تقسیم‌بندی. برای مثال ایزوتسو نظریه شبکه مفهومی اسما را ارائه کرده است. ث- از تک تک اسما می‌توان بهره اجتماعی برد. اجتماعی نه در مقام ثبوت که در مقام اثبات؛ وجود مصادیق فراوان نشان از امکان اجتماعی بودن/ شدن بحث اسما دارد. ج- بحث اسما تشکیکی است بنده بهره‌ای دارم، علما هم بهره‌ای دارند، اهل بیت هم بهره دارند؛ هر کس به اندازه سعه وجودی‌اش. در اوج رسالت پیامبر، در حکومت حضرت امیر، در قیام عاشورا، تجلی اسما حسنی را می‌بینیم. چ- حکمت عملی قوی در گرو حکمت نظری قوی است، لذا بحث‌های عرفان نظری مخصوصاً اسما می‌تواند پشتوانه خوبی برای بحث پیشرفت و الگو باشد.

ایرانی بودن الگو

در خصوص ايرانى بودن الگو، علاوه بر آنچه كه دوستان گفتند؛ كه خوب، شرایط تاريخى، شرایط جغرافيایى، شرایط فرهنگى، شرایط اقليمى، شرایط جغرافياى سياسى در تشكيل اين الگو تأثير می‌گذارد - كه قطعاً اينها درست است - اين نكته هم مطرح است كه  طراحان آن، متفكران ايرانى هستند؛ اين كاملاً وجه مناسبى است براى عنوان ايرانى؛ يعنى ما نمی‌خواهيم اين را از ديگران بگيريم؛ ما می‌خواهيم آنچه را كه خودمان لازم می‌دانيم، مصلحت كشورمان می‌دانيم، آينده‌مان را می‌توانيم با آن تصوير و ترسيم كنيم، اين را در يك قالبى بريزيم. بنابراين، اين الگو ايرانى است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی

 شکوفایی تمدن نوین اسلامی ایرانی

ملت ايران با همه دستاوردها، تجارب و عبرت‌های ارزشمند خود، رسالتی ملی، انسانی و اسلامی بر عهده دارد. اين ملت در گام دوم انقلاب اسلامی و در عصر پيشرفت‌های پرشتاب علمی، اطلاعاتی، ارتباطی، شناختی و نيز تحولات بينشی، اجتماعی، اقتصادی و سياسی بين‌المللی، وظيفه دارد، توانمندی‌‌ها و ظرفيت‌های تمدنی ايران و اسلام را با استفاده از علم و فناوری روز و تجارب بومی و جهانی، برای نيل به تمدن نوين اسلامی ‌ايرانی، شکوفا سازد و آن را برای حل مسائل اساسی کشور و تعالی و سعادت خود، به خدمت درآورد. همزمان، موظف است که، توانمندی خويش را برای التيام آلام مسلمانان و مردم جهان و دستيابی ايشان به سعادت، تقديم دارد.

دستيابی به اين هدف، با «پيشرفت» در عرصه‌های فکر، علم، معنويت و زندگی، فراهم می‌شود که متفاوت از توسعه به معنی غربی آن، عبارت است از: «تکامل و تعالی پيوسته و پويای شئون و ساحات گوناگون حيات بشر بر اساس آموزه‌ها و ارزش‌های اسلامی، در مسير ظهور استعداد‌های فطری انسان‌ها». اين پيشرفت به الگويي جامع و بلندمدت نياز دارد تا مسير و مقصد آن را معين و تحولاتش را هدايت کند.

برگرفته از: مقدمه پیش‌نویس سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت

Back to top