الگوی پیشرفت باید تصویر روشنی از جامعه آرمانی اسلامی ایرانی ارائه دهد. اما این خطر وجود دارد که در انجام این مهم از واقعیت‌های اجتماعی و مشکلات اساسی مردم غفلت شود. در حالی که با شناخت و حل مسائل و مشکلات جامعه است که می‌توان به سوی وضع مطلوب حرکت کرد. بنابراین الگوی پیشرفت فقط حاوی ویژگی‌های وضع مطلوب نیست بلکه راه تحول به سوی آن نیز هست و "راه"، همان اندازه که به مقصد وابسته است به مبدأ حرکت یعنی وضع و شرایط موجود بستگی دارد و ایرانی بودن الگو از جمله ناظر به توجه به این مبدأ است.

شناخت مسائل اساسی کشور با مشارکت دانشمندان علوم مختلف و شخصیت‌های پرتجربه در امور راهبردی کشور امکان‌پذیر و مقدمات آن در مرکز در دست انجام است. اما روش تحلیل دکارتی برای مسئله‌شناسیِ موجود زنده‌ای به عظمت و پیچیدگی جامعه ایران کفایت لازم را ندارد. زیرا با این روش روح پیشرفت شناخته نمی‌شود و در نتیجه انگیزش و عزم عمومی نسبت به پیشرفت بر انگیخته نمی‌گردد.

برای رفع این نقیصه، ممکن است روش تحلیلی را با روش‌های دیگر مثل روش کل‌نگر تکمیل نمود تا اولاً تأثیرات متقابل و جنبه‌های مختلف مسائل را به حساب آورد و به جای مسائل پراکنده، نظام مسائل ملی را تدوین کرد و بررسی و راهیابی جامع‌تر و واقعی‌تر آن‌ها را تسهیل نمود. مثلاً سنت حسنه "وقف" را که امروز عمدتاً در شمار امور خیریه محسوب می‌شود با تأکید بر جنبه قدسی‌اش، به عنوان ابزار نیرومندی در تحرک اقتصاد ملی به‌شمار آورد. ثانیاٌ مسائل جامعه را با توجه به موقعیت بین‌المللی کشور و انقلاب و بالاتر از آن، در گستره کل هستی دید.

کل‌نگری به این معنی، فقط یک گزینه روشی نیست بلکه متأثر از چارچوبی بینشی نیز هست. چنین چارچوبی در فرهنگ سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی راهبردی تحت عنوان ارزش‌های محوری یا عنوان‌های دیگر، مفروض در نظر گرفته می‌شود. خوشبختانه این چارچوب مبتنی بر اعتقادات و ارزش‌های اسلامی و اصول انقلاب تا حد زیادی در اختیار ماست و نقاط ابهام آن باید به همت صاحب‌نظران و با توجه به دیدگاه‌های رهبری انقلاب شفاف شود.در قالب این چارچوب، تبیین جامع و متعادل مسائل جامعه، بخشی از طراحی الگوی پیشرفت را تشکیل می‌دهد. لذا در شرایطی که حل مشکلات اقتصادی و مسائل تولید، کار و سرمایه کشور به عنوان اولویت سال، حقیقتاً به تدبیر و مدیریت علمی نیاز مبرم دارد؛ باید در مسئله شناسی الگو، به دور از نگرش تک‌ساحتی و فروکاستن پیشرفت به توسعه اقتصادی صرف، بر اهمیت شناخت و راهیابی نسبت به نظام مسائل اساسیِ جامعه ایران در عرصه‌های فکری، علمی و معنوی و نیز در بخش‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیر آن تأکید  کرد.

دکتر صادق واعظ زاده

ایرانی بودن الگو

در خصوص ايرانى بودن الگو، علاوه بر آنچه كه دوستان گفتند؛ كه خوب، شرایط تاريخى، شرایط جغرافيایى، شرایط فرهنگى، شرایط اقليمى، شرایط جغرافياى سياسى در تشكيل اين الگو تأثير می‌گذارد - كه قطعاً اينها درست است - اين نكته هم مطرح است كه  طراحان آن، متفكران ايرانى هستند؛ اين كاملاً وجه مناسبى است براى عنوان ايرانى؛ يعنى ما نمی‌خواهيم اين را از ديگران بگيريم؛ ما می‌خواهيم آنچه را كه خودمان لازم می‌دانيم، مصلحت كشورمان می‌دانيم، آينده‌مان را می‌توانيم با آن تصوير و ترسيم كنيم، اين را در يك قالبى بريزيم. بنابراين، اين الگو ايرانى است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی

 شکوفایی تمدن نوین اسلامی ایرانی

ملت ايران با همه دستاوردها، تجارب و عبرت‌های ارزشمند خود، رسالتی ملی، انسانی و اسلامی بر عهده دارد. اين ملت در گام دوم انقلاب اسلامی و در عصر پيشرفت‌های پرشتاب علمی، اطلاعاتی، ارتباطی، شناختی و نيز تحولات بينشی، اجتماعی، اقتصادی و سياسی بين‌المللی، وظيفه دارد، توانمندی‌‌ها و ظرفيت‌های تمدنی ايران و اسلام را با استفاده از علم و فناوری روز و تجارب بومی و جهانی، برای نيل به تمدن نوين اسلامی ‌ايرانی، شکوفا سازد و آن را برای حل مسائل اساسی کشور و تعالی و سعادت خود، به خدمت درآورد. همزمان، موظف است که، توانمندی خويش را برای التيام آلام مسلمانان و مردم جهان و دستيابی ايشان به سعادت، تقديم دارد.

دستيابی به اين هدف، با «پيشرفت» در عرصه‌های فکر، علم، معنويت و زندگی، فراهم می‌شود که متفاوت از توسعه به معنی غربی آن، عبارت است از: «تکامل و تعالی پيوسته و پويای شئون و ساحات گوناگون حيات بشر بر اساس آموزه‌ها و ارزش‌های اسلامی، در مسير ظهور استعداد‌های فطری انسان‌ها». اين پيشرفت به الگويي جامع و بلندمدت نياز دارد تا مسير و مقصد آن را معين و تحولاتش را هدايت کند.

برگرفته از: مقدمه پیش‌نویس سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت

Back to top