در  یکی از نشست های دومین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که با عنوان «مفاهیم و مبانی عمومی پیشرفت» و با ریاست حجت‌الاسلام حمید پارسانیا عصر روز چهارشنبه برگزار شد حجت‌الاسلام عبدالحسین خسروپناه رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به بررسی نقش الگوی حکمی، اجتهادی در پیشرفت اسلامی پرداخت.

وی با اشاره به مراحل ایجاد تمدن اسلامی گفت: دو بعد عقلانیت اسلامی و حکومت اسلامی با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به منصه ظهور رسیده است که بعد از رسیدن به حکمت اسلامی و پیشرفت حکیمانه منجر به تحقق تمدن نوین اسلامی خواهد شد.

خسروپناه با اشاره به اینکه حکمت اسلامی به دو دسته حکمت مطلق و حکمت علوم تقسیم می‌شود، ابراز داشت: منظور از پیشرفت حکیمانه تغییر تدریجی و تکاملی کوثری دارای ابعاد مختلف مادی و معنوی فرضی و اجتماعی است.

وی با تأکید بر اینکه برای اسلامی کردن علوم باید برای هر یک الگوی خاص ارائه شود، ادامه داد: به طور مثال برای رفتار اجتماعی الگوی حکمی - اجتهادی لازم است که برای تحقق آن چهار پارامتر دخیل است که مواردی را نظیر انسان مطلوب، توصیف انسان تحقق یافته و نقش انسان تحقق یافته شامل می‌شود.

رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران با اشاره به خلأ موجود برای تحقق علوم اسلامی گفت:‌ در توصیف انسان تحقق یافته روش‌شناسی اجتهادی - تجربی جوابگو است، چرا که در روش اجتهادی با عرضه به اصول از قرآن و تحقق آنچه که در فقه رایج است، می‌توان دست یافت.

وی درباره شاخص انسان محقق، افزود: در انسان محقق باید دید که قرآن چه پرسش‌هایی از انسان تحقق یافته می‌پرسد، به عنوان مثال در این راستا می‌توان پرسید که چرا آمار طلاق بالاست و به چه علت خودکشی رخ می‌دهد.

خسروپناه با اشاره به نظریه‌های مختلف راجع به انقلاب اسلامی و علت آن بیان داشت: این نوع تفاوت در نظریه‌‌ها به نوع نگاه و پرسش‌هایی که از واقعیت موجود می‌شود، مربوط است. به طور مثال فوکو از دریچه پست مدرن و اسکاچ پل از دریچه ساختارگرایی به انقلاب اسلامی ایران نگاه می‌کنند.

وی ادامه داد: برای تحقق الگوی حکمی - اجتماعی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت توصیه‌های علمی، اخلاقی، فقهی و حقوقی لازم است که منوط به توصیف پیشرفت حکیمانه، توصیف نقد توسعه مدرن ایرانی مبتنی بر روش اجتهادی - تجربی و تغییر توسعه مدرن به پیشرفت حکیمانه مبتنی بر روش حکمی، اجتهادی و آماری است.

ایرانی بودن الگو

در خصوص ايرانى بودن الگو، علاوه بر آنچه كه دوستان گفتند؛ كه خوب، شرایط تاريخى، شرایط جغرافيایى، شرایط فرهنگى، شرایط اقليمى، شرایط جغرافياى سياسى در تشكيل اين الگو تأثير می‌گذارد - كه قطعاً اينها درست است - اين نكته هم مطرح است كه  طراحان آن، متفكران ايرانى هستند؛ اين كاملاً وجه مناسبى است براى عنوان ايرانى؛ يعنى ما نمی‌خواهيم اين را از ديگران بگيريم؛ ما می‌خواهيم آنچه را كه خودمان لازم می‌دانيم، مصلحت كشورمان می‌دانيم، آينده‌مان را می‌توانيم با آن تصوير و ترسيم كنيم، اين را در يك قالبى بريزيم. بنابراين، اين الگو ايرانى است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی

 شکوفایی تمدن نوین اسلامی ایرانی

ملت ايران با همه دستاوردها، تجارب و عبرت‌های ارزشمند خود، رسالتی ملی، انسانی و اسلامی بر عهده دارد. اين ملت در گام دوم انقلاب اسلامی و در عصر پيشرفت‌های پرشتاب علمی، اطلاعاتی، ارتباطی، شناختی و نيز تحولات بينشی، اجتماعی، اقتصادی و سياسی بين‌المللی، وظيفه دارد، توانمندی‌‌ها و ظرفيت‌های تمدنی ايران و اسلام را با استفاده از علم و فناوری روز و تجارب بومی و جهانی، برای نيل به تمدن نوين اسلامی ‌ايرانی، شکوفا سازد و آن را برای حل مسائل اساسی کشور و تعالی و سعادت خود، به خدمت درآورد. همزمان، موظف است که، توانمندی خويش را برای التيام آلام مسلمانان و مردم جهان و دستيابی ايشان به سعادت، تقديم دارد.

دستيابی به اين هدف، با «پيشرفت» در عرصه‌های فکر، علم، معنويت و زندگی، فراهم می‌شود که متفاوت از توسعه به معنی غربی آن، عبارت است از: «تکامل و تعالی پيوسته و پويای شئون و ساحات گوناگون حيات بشر بر اساس آموزه‌ها و ارزش‌های اسلامی، در مسير ظهور استعداد‌های فطری انسان‌ها». اين پيشرفت به الگويي جامع و بلندمدت نياز دارد تا مسير و مقصد آن را معين و تحولاتش را هدايت کند.

برگرفته از: مقدمه پیش‌نویس سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت

Back to top