جمعه, ۰۲ آذر ۱۴۰۳

رئیس مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت اظهار کرد پیشرفت، تحولی چندبعدی و شناخت آن، کار دانشی چندرشته‌ای است.

دکتر صادق واعظ‌زاده در نشست افتتاحیه چهارمین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که در کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران با موضوع «پیشرفت ایران، گذشته، حال، آینده» در حال برگزاری است تصریح کرد دنیای غیرصنعتی که تجربه صنعتی شدن را از سر نگذرانده است عموماً به دنبال توسعه صنعتی است که ادبیات آن مطابق الگوی جوامع صنعتی فراهم است اما ما که امروز به ضرورت پیشرفت بین‌رشته‌ای و جامع واقف می‌شویم نه از الگوی صنعتی شدن و نه از الگوی مسئله‌محور می‌توانیم استفاده کنیم و ما به ادبیات تازه‌ای نیاز داریم و خود باید خلأ حضور آن را پر کنیم.

به گزارش دفتر ارتباطات مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، متن کامل صحبت‌های دکتر صادق واعظ‌زاده به شرح زیر است:

یک سؤال ساده را در باره موضوع کنفرانس مطرح می­کنم که پاسخ به آن برای طراحی الگوی پیشرفت ضروری است. سؤال این است که ارتباط بین گذشته، حال و آینده پیشرفت چیست و چه چیزی این ارتباط را برقرار می­کند؟ یک پاسخ ساده آن است که زمان، عامل پیدایش گذشته و حال و آینده است و خود مثل نخ­ تسبیح آن­ها را به ­هم مرتبط می­ سازد. اما می­دانیم که زمان اصالتی ندارد و این حرکت است که قبل و بعد و به­ طور کلی ترتّب رویدادها را موجب می ­شود و ذهن از این ترتّب، مفهوم زمان را می­سازد. پس تحول و حرکت است که گذشته و حال و آینده پیشرفت را می ­سازد. به این ترتیب اگر پیشرفت، تحول و حرکت است، موضوعِ تحول و متحرکِ حرکت چیست؟ اگر متحرک را به ­درستی نشناسیم نمی­توانیم مقصد و مسیر حرکت، یعنی الگوی پیشرفت را طراحی کنیم. در پیشرفت علمی، موضوع و متحرکِ پیشرفت، علم است و در پیشرفتِ فرهنگی، فرهنگ و در پیشرفتِ اقتصادی، اقتصاد. در پیشرفت جامع، موضوع و متحرک چیست؟ چه چیزی پیشرفت می­ کند؟

سؤال اساسی ذکر شده را به­ نحو دیگری در چارچوبی منطقی نیز می­توان پرسید: علت مادی یا ماده پیشرفت چیست؟ پیشرفت در چه چیزی به­ وقوع می­ پیوندد؟ پاسخ فلسفی به­این سؤال برای شناخت پیشرفت مهم است. اما علاوه بر این، پاسخگویی به این سؤال دستاورد کاربردی نیز دارد و آن کمک به طراحی مسیر پیشرفت است. از آنجایی که ماده پیشرفت همواره در تغییر و تحول است، شناخت پویای آن (شناختش با التفات به حرکتش) همان شناخت مسیر حرکت است. نیز این شناخت جدای از شناخت قواعد حرکت نیست. اگر ماده را شناختیم قواعد تحول آن­را خواهیم شناخت و موقعیت­هایی را که بر طبق این قواعد در هر لحظه و در افق مطلوب به خود می ­پذیرد خواهیم شناخت. آن­گاه این قواعد راهنمای تعیین مسیر و مقصد حرکت یعنی طراحی الگوی پیشرفت خواهد شد.

در فلسفه سیاسی و فلسفه تاریخ و جامعه شناسی و روان شناسی و اقتصاد و رشته های دیگر موضوع و ماده و متحرکِ پیشرفت به طور صریح یا ضمنی معرفی شده است که تنوع پاسخ ها حاکی از آن است که پیشرفت یک تحول چند بعدی و شناخت آن کار دانشی چند رشته ای است. به همین جهت این کنفرانس فیلسوفان و مورخان و جامعه ­شناسان و آینده­ پژوهان و متخصصان رشته ­های متعدد دیگر را گرد هم آورده است تا پیشرفت را از همه ابعاد بشناسند و معرفی کنند.  

اما تنوع پاسخ ها به سؤال مطروحه حاکی از آن است که روش شناسی و رویکردی کل نگر در هر حال برای شناخت متحرک و ماده پیشرفت ضروری است. به ویژه اگر به روح پیشرفت معتقد باشیم که جزء هیچ ­یک از ابعاد و بخش­های پیشرفت نیست و در کلیت متحرک متبلور است و تجزیه پیشرفت به مقولات مختلف آن را دور از دسترس می ­سازد. اما پیشرفت فقط روحی نیست. ساحت مادی جامعه شامل ساختارها و تأسیسات فیزیکی هم پیشرفت می­کند. ماده و متحرک پیشرفت گوهری معنوی-مادی و روحی- کالبدی است. همان­طور که فروکاستن پیشرفت به ساحت مادی غیر واقعی و اشتباه است، عدم توجه به ساحت مادی پیشرفت هم غیر واقعی و گمراه­کننده است. پیشرفت در روح و کالبد روی می­دهد و موجب تحول و تعالی معنوی و مادی می­شود. عرصه زندگی کالبد پیشرفت و عرصه فکر و معنویت ساحت روحی پیشرفت است.

نتیجه آن­که سؤال از ماده و موضوع و متحرکِ پیشرفت، سؤالی منطقی و ضروری و سؤال از واقعیتی مسلم است که با رویکرد کل نگر شناخته می شود. شناخت این واقعیت مستلزم حرکت از مطالعات چند رشته ­ای به سوی مطالعات بین­ رشته­ ای است. یک نتیجه این حرکت جوانه زدن دانش پیشرفت جامع است که امروز با گسترش و تجزیه رشته ­های علمی جای آن خالی است. روش­ شناسی و دانش بین رشته ای پیشرفت به لحاظ تاریخی در دنیای صنعتی اهمیت کاربردی ندارد. زیرا پس از انقلاب صنعتی، جامعه صنعتی معتقد است که به مرحله توسعه یافتگی رسیده و فقط توسعه به بروز مسائلی منجر شده است که باید حل شود. بنابراین الگوهای توسعه در غرب عمدتاً مسئله­ محور است و پیشرفت جامع مطمح نظر نیست. مثلاً در اروپا توسعه انرژی و محیط زیست، در آمریکا توسعه امنیت، در ژاپن توسعه زمین و در کانادا توسعه جمعیت  مسئله اصلی است. بنابراین دلایل فقدان توسعه بین رشته ای و جامع در نظام­های طبقه ­بندی علوم و نیز در سنت آکادمیک در دنیای صنعتی قابل درک است.

دنیای غیر صنعتی که تجربه صنعتی شدن را از سر نگذرانده است عموماً به­ دنبال توسعه صنعتی است که ادبیات آن مطابق الگوی جوامع صنعتی فراهم است. اما ما که امروز به ضرورت پیشرفت بین رشته ای و جامع واقف می­شویم نه از الگوی صنعتی شدن و نه از الگوهای مسئله محور می توانیم استفاده کنیم. ما به ادبیات تازه ای نیاز داریم و خود باید خلا حضور آن را پر کنیم.

ایجاد رشته پیشرفت در دانشگاه­ها بدون وقوف بر این نیاز و بدون تولید قبلی محتوای لازم به نسخه بدلی از رشته های توسعه کاهش می­ یابد و جایگاهی در طبق­ه بندی علوم نخواهد یافت و گامی به ­پیش محسوب نمی­شود. چراکه رشته­ های حاضر در پی بروز ضرورتی تأسیس شده­ اند که در دنیای صنعتی شکل گرفت و در پاسخ به ­­آن عقبه علمی فربهی ایجاد شد. هر رشته دانشگاهی که به اسم پیشرفت ایجاد شود و ماهیت  بین رشته­ ای پیشرفت را در نظر نگیرد ضرورت کافی نخواهد داشت و عقبه علمی متمایزی پیدا نخواهد کرد. لاجرم این خطر هست که به ­نام پیشرفت اسلامی ایرانی، ترکیبی ترجمه­ ای از مطالبی که برای پاسخ به ضرورتی دیگر شکل گرفته ­است تحویل دانشجویان شود.

الگوی پیشرفت بین رشته­ ای نمی­تواند فقط به روش قیاسی و  به طور انتزاعی شکل بگیرد. بلکه باید از بررسی میدانی و موردشناسی نیز سربلند بیرون بیاید. ایران با گذشته و حال و آینده پیشرفت خود بهترین مورد برای تبیینی واقعی از چنین الگوی پیشرفتی است. مرحوم زرین­کوب در پایان یک دوره تاریخ فشرده ایران نتیجه می­گیرد که در زیر رویدادهای تاریخی و پیروزی ها و شکست ها و رفت و آمد سلسله ­های حکومتی در ایران، جریان فرهنگی و معنوی عمیقی جاری بوده که ایران را به­ عنوان یک ملت و یک کشور در طول تاریخ حفظ کرده است. حوادث رویین و جریان زیرین تاریخ ایران را می­توان تعبیر دیگری از گوهر پیشرفت شامل کالبد و روح پیشرفت دانست. این گوهر فقط به گذشته اختصاص ندارد و در آینده هم حضور خواهد داشت و رمز پیوستگی و یکپارچگی گذشته و حال و آینده پیشرفت ایران خواهد بود. وقتی استعداد و انگیزش ایرانی با بینش و هدایت اسلام همراه شد، پیشرفت علمی اسلامی ایرانی متولد و بارور شد. نیز حکمت عملی ایرانیان به ­اضافه حکمت نظری اسلام، گوهر پیشرفت و تمدن اسلامی ایرانی را آفرید. اکنون این گوهر نظری- عملی و اسلامی- ایرانی در یک کشور پهناور و پر جمعیت و پر نعمت زنده است و باید با رویکردی بین رشته ای بازیابی و تبیین علمی شود و الگوی پیشرفت گردد.

Back to top